خوب بود عكس چند تا از تابلوهاي دوستمون - همون بانوي هنرمند و شوهر هنرمندش- را ميزدي تا اونهايي كه هنرش رو از نزديك نديدن شاهد باشن. الحق كه تابلوهاي فوق العاده اي مي كشه مخصوصا اين تابلو آخريش كه ديگه حرف نداره .
غير از تابلوهاش مي تونستي عكس كيك هاش رو هم بزني ، ماشااله 1 هنر و 2 تا هنر نداره كه!!!! مريم اسفند يادت نداره مي دوني كه منظورم چيه؟1 هر چند كه مطمئنا همه منظورم رو فهميدن!!!
سلام
بابا مهندس تو بايد روزنامه نگار مي شدي نه مهندس؟
با اين تعريف هايي كه كردي يكي ندونه مي گه چه خبره.دقيقا مثل روزنامه نگارها كه تيتر هاي جنجالي مي نويسن بعد كه خبرو مي خوني مبيني نه بابا اينطوريهام نيست.حالا شده حكايت خونه ما .،كسي نديده باشه ميگه چه خبره.........؟!
به هر حال شرمنده فرموديد ،از تشريف فرماييتونم ممنون.
ولي حتما دنبال روزنامه نگاري برو موفق ميشي.
راستي چرا از اتفاقاتي كه براي اونكه نميتوني اسمشو ببري افتاد چيزي ننوشتي؟