سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهارستان (2) - شلوغ و پلوغها
نویسنده :  بچه های آی تری پل ای

 

   سپیده و گلی یه نیم ساعتی منتظر نشستن را تمرین کردن تا من هم رسیدم و راه افتادیم . بعد از کلی گشت و گزار در میان بیابانهای اطراف شهر بهارستان به یه چهارراه که رسیدیم ( که یک طرفش قبرستان بید) پیچیدیم تا بالاخره کوچه ی تیمسار رو یافته و به سرمنزل مقصود رسیدیم .

   هنوز محفل دوستان گرم نگشته بود . همه منتظر ورود ما بودند .......

بعد از لحظاتی غزل با میهمان اصلیمون مهدیه بانو وارد گشت . ولیییییییییییی

اما .

همه میخواستن غزل رو بندازن بیرون . آخه آرشین رو نیاورده بود .

غایبین بزرگ این میهمانی اون ندا . و دوم آرشین بودن .

بسیار خوش بگذشت . مهدیه رو بعد از مدتهای بسیار میدیدیم . مهدیه در آستانه ی در با لحجه ی تهرانی شروع به سلام و احوالپرسی کرد . کم کم وارد که شد لحجه صاف شد . وقتی در جمع ما نشست . عینی خودمون اصوانی شده بود .

ما هر چه نشستیم و از قدیم و جدید گفتیم . از هنرهای بسیار سحر بانو گفتیم . از تعاریفی که از دست پخت ایشان شنیده بودیم ........... فایده نداشت که نداشت . گشنه و تشنه بلند شدیم رفتیم خونامون .

من نیمی دونم کی گفته بود این سحر بانو آشپز ماهری میباشد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ما رفتیم . ولی این رسمش نبود سحر بانو .

 

  

 


- جمعه 85/12/18 ساعت 9:2 صبح



...
لینکهای دیدنی
آرزوی فاطمه
جشنواره مهرباران
...دست خط
.
.
.
.
آرشیو
مهمونی گلی
مهمونی بی تا
مهمونی سحر
مهمونی مریم
عید های 86
مهمونی ندا
مهمونی سپیده
مشهد و امام رضا
دختر حاجی شدن
بچه مچا
گذشته ها ...
مناسبتها
0 :بازدید امروز
حضور و غیاب
درباره خودم
بهارستان (2) - شلوغ و پلوغها
آرم و نشان شلوغ و پلوغها
بهارستان (2) - شلوغ و پلوغها

آوای آشنا
اشتراک
 
دور هم جمع میشیم دوباره ...